حدیث برگزیده

 تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها



امام صادق سلام الله علیه : :

مَن سَبَّحَ تَسبيحَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ عليهاالسلام قَبلَ


أن يَثنِيَ‏ رِجلَيهِ مِن صَلاةِ الفَريضَةِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ.

 

هر كس پس از نماز واجب، پيش از آن كه پاهايش را از حالت نماز خارج سازد،

 

تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگويد، خداوندْ او را مى‏آمرزد.

کافی: ج 3 ، ص 342 / نهج الذكر: ج‏2، ص89 




موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ شنبه 24 اسفند 1392 ] [ 6:6 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

فاطمه، فاطمه است

 خواستم بگويم، فاطمه دختر خديجه‌‌ي بزرگ است.
ديدم فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه دختر محمد است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه همسر علي است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه مادر حسين است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم، که فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم که فاطمه نيست.
نه، اين‌ها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است

دکتر علی شریعتی



موضوعات مرتبط: مناسبت هابا دکتر شریعتی
[ شنبه 24 اسفند 1392 ] [ 5:48 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

در سوگ مادر



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ جمعه 23 اسفند 1392 ] [ 11:22 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث برگزیده

 آثار خشم خداوند



پيامبر صلى‏الله ‏عليه ‏و‏آله : :

اِذا غَضِبَ اللّه‏ُ تَعالى عَلى اُمَّةٍ ثُمَّ لَمْ يُنزِل بِهَا العَذابَ غَلَت

اَسْعارُها و قَصُرَتْ أعْمارُها و لَم يَربَح تُجّارُها؛

هرگاه خداوند متعال بر مردمى خشم بگيرد و

 

بر ايشان عذاب نفرستد،


اجناس آنها گران و عمرشان كوتاه مى‏شود،

 

بازرگانان آنها سود نمى‏برند.

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 524، ح 1489؛ 



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیدهاحادیث
[ پنج شنبه 22 اسفند 1392 ] [ 12:4 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

در جستجوی کار(شعر طنز)

 

بنده دارم پدر زنی ایضا"


 

خواه ناخواه یک برادر زن !


از زمانی که این برادر زن



بوده کوچک چو دانه ی ارزن


تا زمانی که او بزرگ شده 


لای پرهای قو بزرگ شده


پدر او حمایتش می کرد


جار و جنجال بابتش می کرد


زود می کرد امر او را لیست 


گوئیا مثل او در عالم نیست


درس ها را اگر نمی خواند او


مثل چی توی گل که می ماند او


پدرش پیش این و آن می رفت


از زمین تا به آسمان می رفت


تا چهارِ حسین ده می شد


نصف عمر پدر تَـبَـه می شد


الغرض با همین طریق و روال


می شد ایشان قبول آخر سال 


به امیدی که او شود دکتر


می کشیدش به نیش هی گُر و گُر


سال ها بود تا که این فرزند


هنرستان برفت با ترفند


رشته اش رشته ی چه ؟ دام و طیور !


راحت او شد قبول ؟ خیر به زور !


پدرش ذوق زد که : « ای جانم 


بنده این را چو روز می دانم


مطمئنم شود حسینِ غیور !


روزگاری وزیر دام و طیور !!


بس که این بچه زیرک و داناست


او خودش یک ابو علی سیناست !


دیده ام من که می کشم با نیش


نور امّید را به پیشانیش ! »


تا به دیپلم رسید بالاخره


مدرکش را گرفت پنج سره !!


دو سه سالی که داد او کنکور


نشد ایشان قبول حتی به زور


پدرش گفت : « مسخره بازی


بس کن و رو پسر به سربازی »


رفت خدمت چنان که پیش از این 


گفته ام شرح حال این مسکین


چون ز خدمت به شهر خود برگشت


چند ماهی حسین ول می گشت


پدرش دید اینکه رسمش نیست 


صبح بیکار تا به شب خَش*1 نیست


گفت باید که زودتر کاری 


بهر تو دست و پا کنم باری


رفت زاین رو به نزد فرماندار


اعتمادِ به نفس او بسیار


یک گُلی زد به جیب پیرهنش


گفت با او در اول سخنش :


« حضرت مستطاب فرماندار


بار از روی شانه ام بردار


پسر من حسین بیکار است


فرد بیکار شخص بی عار است


آمده تا به یک اشاره یتان


وصل گردد به یک اداره یتان 


یک رئیسی معاونی چیزی


دفتری دستکیّ و هم میزی


( به ریاست اگر شود منصوب )


می شود راندمانشان مطلوب »


از رزومه سؤال چون کردند


دل او را شدید خون کردند


چون که اصلا" نداشت سابقه ای 


دفتری شرکتی مسابقه ای 


عذر ایشان سریع خواسته شد


شُل و وارفته چون نشاسته شد 


رفت این دفعه این پدر خانم 


پی امضا گرفتن از مردم :


« که فقط من همین پسر دارم


چقَدَر هم که دردسر دارم »


چونکه امضا نموده شد طومار


به امام جمعه نامه زد این بار :


« محضر حاج آقا امام جمعه


ای به دادم برس که مُردم اِه !


بنده دارم ز مال این دنیا 


یک پسر را وبال این دنیا


نام او هم حسین می باشد


سخت در شور و شین می باشد


کرده خدمت حسینِ ما در مرز


قاین و خاش و زابل و باخرز 


مثل فولادِ آبدیده شده 


کال بوده کنون رسیده شده 


عرض دارم که این یگانه پسر


حال نان آور است جای پدر


نامه دادم برای اینکه شما


لطف فرموده در حق ماها


توی چادرملو*2 دهیدش کار


شدم از غصه ی پسر بیمار


امر فرمائید تا که تکنسین


شود آنجا حسین ، بچه ی من


بهتر از اشتغال فرضی نیست 


بیش از این هم زیاده عرضی نیست »


و امام جمعه هم چنین فرمود :


« این چنین مدرکی ندارد سود


فوقِ فوقش حسین با دیپلم


رفتگر می شوند در قطرم* 3 » !


الغرض جمله می کنم کوتاه 


که به جایی نبُرد ایشان راه


پدرِ  او ولی ز پا ننشست


دست نگذاشت روی آن یک دست


با دلی خون و یک سر پر شور


نامه زد سوی کی ؟ رئیس جمهور !


یک کمی از مواضع پیشین


آمد این دفعه ای پدر پایین


خواسته های پدر که گشت عوض 


گشت راضی به معدن چاگز* 4 :


« حضرت مستطاب پرزیدنت


بنده دارم به خانه ام یک بِنت !


نه ببخشید یک پسر دارم 


که در این سن شده ست سربارم




موضوعات مرتبط: اشعارطنزمحض خنده

ادامه مطلب
[ دو شنبه 19 اسفند 1392 ] [ 3:47 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

قهوه زهرآلود(شعر طنز)

در میان مجلسی در انگلیس
درمیان توده های کاسه لیس

خانمی از بین حزب کارگر
پیردختر، زشت و چاق و بی هنر

گفت با چرچیل: آه ای خیره سر!
ای که می باشی لجوج وحیله گر

گرتو بودی شوهرم با غیظ و قهر
قهوه ات مخلوط می کردم به زهر
!

کرد چرچیل اندکی او را نگاه
گفت آنگه مثل مردی سربه راه
:

گر زنی مثل تو من می داشتم
کِی ز زهر قهوه بیمی داشتم؟
!

بی خیال مردن و درد و غمش
با کمال میل می نوشیدمش!

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنزمحض خنده
[ دو شنبه 19 اسفند 1392 ] [ 2:30 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

در محضر بزرگان

*مطالب زير گزيده اي از توصيه ها و وصاياي آيت الله سيد علي قاضي (ره) است كه به شاگردان و اطرافيان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذكر مي نماييم. باشد كه كلامش چون صاعقه اي بر قلبمان بدرخشد و راهنمايمان در تاريكي ها باشد.

آيت الله نجابت مي فرمودند: آيت الله ميرزا علي قاضي به مرحوم آيت الله شيخ علي محمد بروجردي (از شاگردان برجسته آقاي قاضي) فرموده بودند كه: « هيچ گاه از قرآن جدا مشو و ايشان تا آخر عمر بر اين سفارش آقاي قاضي وفادار و پايبند بود. هر وقت از كارهاي ضروري و روزمره فارغ مي شد، قرآن مي خواند و با قرآن بود. »

آقاي سيد محمد حسن قاضي مي فرمايند: « چند سفارش ايشان عبارت است از: اول روخواني قرآن. مي فرمودند قرآن را خوب و صحيح بخوانيد. توصيه ديگر ايشان راجع به دوره تاريخ اسلام بود. مي فرمودند يك دوره تاريخ اسلام را از ولادت حضرت پيغمبر(ص) تا 255 ه.ق يا 260 ه.ق بخوانيد. و بعد از عمل به اين ها مي فرمودند برو نمازشب بخوان! »

آيت الله قاضي در نامه اي به آيت الله  طباطبايي مي فرمودند: « دستورالعمل، قرآن كريم است؛ فيه دواء كل دواء و شفاء كل عله و دوا كل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العيون مخلصين را هميشه جلوي چشم داشته باشيد و با آن هادي طريق مقيم و صراط مستقيم سير نماييد و از جمله سيرهاي شريف آن قرائت است به حسن صورت و آداب ديگر، خصوص در بطون ليالي...»

و نيز:« بر شما باد به قرائت قرآن كريم در شب با صداي زيبا و غم انگيز، پس آن نوشيدني و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن كمتر از يك جزء نباشد. »

نماز شب

« اما نماز شب پس هيچ چاره و گريزي براي مؤمنين از آن نيست، و تعجب از كسي است كه مي خواهد به كمال دست يابد و در حالي كه براي نماز شب قيام نمي كند و ما نشنيديم كه احدي بتواند به آن مقامات دست يابد مگر به وسيله نماز شب. »

علامه طباطبايي مي فرمودند: « چون در نجف اشرف براي تحصيل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خويشاوندي گاه گاهي به محضر مرحوم قاضي شرفياب مي شدم تا يك روز در مدرسه اي ايستاده بودم كه مرحوم قاضي از آن جا عبور مي كردند. چون به من رسيدند، دست خود را روي شانه من گذاردند و گفتند: اي فرزند! دنيا مي خواهي نماز شب بخوان، آخرت مي خواهي نماز شب بخوان! »
 

حاج سيد هاشم حداد مي فرمودند: « مرحوم آقا خودش اين طور بود و به ما هم اين طور دستور داده بود كه در ميان شب وقتي براي نماز شب برمي خيزيد، چيز مختصري تناول كنيد، مثلاً چاي يا دوغ يا يك خوشه انگور يا چيز مختصر ديگري كه بدن شما از كسالت بيرون آيد و نشاط براي عبادت داشته باشيد. 

منبع:شوشتر نامه



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگاننماز
[ دو شنبه 19 اسفند 1392 ] [ 1:40 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

تجلیل از اسطواره علم وهنر

 آئین رونمایی از کتاب «حرفِ دل»تالیف استاد محمد باقر محب زاده موقعیت خوبی را فراهم کرد تا اقشار مختلف  مردم فرهنگ دوست شوشتر  حرف های دل خود را باشرکت گسترده وبا شکوه در این برنامه وبا تجلیل از از این استاد فرزانه به منصه  ظهور وبروز برسانندوبا استقبال بی نظیر خود از این برنامه میزان قدر شناسی ووفاداری بیش ازپیش خود را به پیشکسوتان فرهنگ وهنر وتمدن دیرینه این دیارابراز واعلام کنند

 ساعتها قبل از شروع برنامه سالن مملو از جمعیت مشتاقی بود که برای برای بیان عرض ارادت ونشان دادن شدت علاقه خود به استادی فرهیخته ومحبی فرزانه اجتماع کرده بودند

استاد محب زاده بدون اغراق یکی از ادیبان نامور وسخنوران کم نظیر معاصر است که با مردم بودن وبه عشق مردم سرودن یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان بوده وهمین ویژگی است که ایشان را متمایز کرده است .هنرمندی مردمی که در شادیها وموفقیت های مردم در کنار آنهاست ،با آنها می خندد وبا شعرهای محلی وطنزش گل لبخند را بر لبان مردم می نشاند ودر بیان کمبود ها وکاستی های مردم با بکارگیری شعر منحصر به فردش ،بیانش همچون شمشیر برنده ،کارسازو تاثیر گذار است.

هنرمند کم نظیر که با جادوی کلمات وبکارگیری تخیلات شاعرانه وصنایع ادبی زمام اندوه و شادمانی مردم رادر دست دارد ومیکوشد با اشعارش پلیدیها را بزداید وفضائل وپاکیها را در جامعه ترویج نماید

مردم شوشتر به استاد محب واشعار ودلدادگی هایش به این شهر کهن عشق می ورزند واز دیر باز با  نجوای اشعارش زندگی کرده اندودر روز جمعه آمده بودندتا چند دهه تلاش وپشتکار وزحمات طاقت فرسای استاد فرزانه را ارج نهاده وقدر شناسی خود را ابراز نمایند

بر خود فرض می دانم که از تلاش ومساعدتهای تمام مسئولان ودست اندرکاران وایده پردازان وبرنامه ریزان ومجریان وگردانندگان وبانیان وخیران این برنامه وزین ومرتب تشکر وقدر دانی کنم

ارادتمند حسن نارنج پور



موضوعات مرتبط: ديدگاههاي مدير وبلاگ
[ شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 11:48 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 20 21 22 23 24 ... 167 صفحه بعد